ایرانشهر

ایرانشهر به دنبال آزادی ...

ایرانشهر

ایرانشهر به دنبال آزادی ...

افسوس



 *********
افسوس . . .
افسوس نام آدم که شما بر خود می نهید و رنجور و ناتوان و نزارش می کنید،
افسوس واژه ی بیداری که شما خوار و خسته و خواب و خراب اش می کنید،
افسوس آب و خاک و آتش و باد، که شما آلوده شان می کنید،
افسوس گندمی که نان می شود و شما نشخوارش می کنید،
افسوس هر آن چه که بس دشوار آمده ست به دست و شما، چه ساده، آسان اش می کنید،
افسوس هر آنچه که آسان است و شمایان، برای نام و نان، چه آسان، دشوارش می کنید،
افسوس هر آن چیز گران، که برایمان مانده ست ز نیاکان و،  شما، چه آسان، ارزان اش

می کنید،
افسوس هر  آن چه که ارزان است و شما، چه بی هوده، گران اش می کنید،
افسوس زمین که سرانجام روزی، شما به زیر آن و در آن می آرمید و پنهان می شوید،
افسوس زنده گی که شما نابودش و تباه اش می کنید،
افسوس آن آفریده گار، آن خدای، که شما نام اش را بر زبان می آورید،
افسوس آن گوسپند که شما بدنام اش می کنید،
و سرانجام
افسوس این سرزمین نیاکانی - ایران بزرگ باستانی - که شما ویران اش می کنید،
باری ... افسوس آن ...
افسوس... افسوس... افسوس...
 *********
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد